جدول جو
جدول جو

معنی خدا خرک - جستجوی لغت در جدول جو

خدا خرک
حشره ای با شاخک های بلند با بدن سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ خَ رَ)
خان است که کاروانسرا باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
خان خرک شده ست همه خان مان ما
بر یکدگر نشسته درو کاروان برف.
کمال اسماعیل (از فرهنگ جهانگیری).
، کاروانسرای کوچک. (آنندراج) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
برای خدا. از بهر خدا. (آنندراج). بجهت خدا. محضاً ﷲ. (یادداشت بخط مؤلف) :
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدا ترس
تصویر خدا ترس
پرهیزگار پرهیزگار، متقی
فرهنگ لغت هوشیار
خدایی به خدا سوگند به خدا، در مقام سوگند گفته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
استخوان کتف
فرهنگ گویش مازندرانی
خواهر کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی